اناجیل واعمال رسولان رسالات پولس رسول رساله عبرانیان رساله یعقوب رسالات پطرس رسول رسالات یوحنا رسول رساله یهودا کتاب مکاشفه
انجیل متی رومیان افسسسیان دوم تسالونیکیان عبرانیان یعقوب اول پطرس اول یوحنا یهودا مکاشفه
انجیل مرقس اول قرنتیان فیلیپیان اول تیموتاوس دوم پطرس دوم یوحنا
انجیل لوقا دوم قرنتیان کولسیان دوم تیموتاوس سوم یوحنا
انجیل یوحنا غلاطیان اول تسالونیکیان تیطس
اعمال رسولان فلیمون
فهرست کلام خدا: عهد جدید X   پنجره را ببندید




انجیل متی (فصل ۲۷)


1و چون صبح شد، همهٔ رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که او را هلاک سازند. 2 پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند. 3 در آن هنگام، چون یهودا تسلیم کننده اودید که بر او فتوا دادند، پشیمان شده، سی پارهٔ نقره را به رؤسای کهنه و مشایخ ردّ کرده، 4 گفت، گناه کردم که خون بی‌گناهی را تسلیم نمودم. گفتند، ما را چه، خود دانی! 5 پس آن نقره را در هیکل انداخته، روانه شد و رفته خود را خفه نمود. 6 امّا روسای کهنه نقره را برداشته، گفتند، انداختن این در بیتالمال جایز نیست زیرا خونبها است. 7 پس شورا نموده، به آن مبلغ، مزرعه کوزه‌گر را بجهت مقبره غُرباء خریدند. 8 از آن جهت، آن مزرعه تا امروز بحَقْلُالدَّم مشهور است. 9 آنگاه سخنی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود تمام گشت که سی پاره نقره را برداشتند، بهای آن قیمت کرده شده‌ای که بعضی از بنی‌اسرائیل بر او قیمت گذاردند. 10 و آنها را بجهت مزرعه کوزهگر دادند، چنانکه خداوند به من گفت. 11 امّا عیسی در حضور والی ایستاده بود. پس والی از او پرسیده، گفت، آیا تو پادشاه یهود هستی؟ عیسی بدو گفت، تو می‌گویی! 12 و چون رؤسای کهنه و مشایخ از او شکایت می‌کردند، هیچ جواب نمی‌داد. 13 پس پیلاطس وی را گفت، نمی‌شنوی چقدر بر تو شهادت می‌دهند؟ 14 امّا در جواب وی، یک سخن هم نگفت، بقسمی که والی بسیار متعجّب شد. 15 و در هر عیدی، رسم والی این بود که یک زندانی، هر که را می‌خواستند، برای جماعت آزاد می‌کرد. 16 و در آن وقت، زندانی مشهور، بَراَبَّا نام داشت. 17 پس چون مردم جمع شدند، پیلاطُس ایشان را گفت، که را می‌خواهید برای شما آزاد کنم؟ براَبّا یا عیسی مشهور به مسیح را؟ 18 زیرا که دانست او را از حسد تسلیم کرده بودند. 19 چون بر مسند نشسته بود، زنش نزد او فرستاده، گفت، با این مرد عادل تو را کاری نباشد، زیرا که امروز در خواب دربارهٔٔ او زحمت بسیار بردم. 20 امّا رؤسای کهنه و مشایخ، قوم را بر این ترغیب نمودند که بَراَبَّا را بخواهند و عیسی را هلاک سازند. 21 پس والی بدیشان متوجّه شده، گفت، کدام یک از این دو نفر را می‌خواهید بجهت شما رها کنم؟ گفتند، برابّا را. 22 پیلاطُس بدیشان گفت، پس با عیسی مشهور به مسیح چه کنم؟ جمیعاً گفتند، مصلوب شود! 23 والی گفت، چرا؟ چه بدی کرده است؟ ایشان بیشتر فریاد زده، گفتند، مصلوب شود! 24 چون پیلاطُس دید که ثمری ندارد بلکه آشوب زیاده می‌گردد، آب طلبیده، پیش مردم دست خود را شسته گفت، من برّی هستم از خون این شخص عادل. شما ببینید. 25 تمام قوم در جواب گفتند، خون او بر ما و فرزندان ما باد! 26 آنگاه بَرْاَبَّا را برای ایشان آزاد کرد و عیسی راتازیانه زده، سپرد تا او را مصلوب کنند. 27 آنگاه سپاهیان والی، عیسی را به دیوانخانه برده، تمامی فوج را گرد وی فراهم آوردند. 28 و او را عریان ساخته، لباس قرمزی بدو پوشانیدند، 29 و تاجی از خار بافته، بر سرش گذاردند و نی بدست راست او دادند و پیش وی زانو زده، استهزاکنان او را می‌گفتند، سلام ای پادشاه یهود! 30 و آب دهان بر وی افکنده، نی را گرفته بر سرش میزدند. 31 و بعد از آنکه او را استهزا کرده بودند، آن لباس را از وی کنده، جامه خودش را پوشانیدند و او را بجهت مصلوب نمودن بیرون بردند. 32 و چون بیرون می‌رفتند، شخصی قیروانی شمعون نام را یافته، او را بجهت بردن صلیب مجبور کردند. 33 و چون به موضعی که به جُلْجُتا، یعنی کاسهٔ سر مسمّیٰ بود رسیدند، 34 سرکه ممزوج به مّر بجهت نوشیدن بدو دادند. امّا چون چشید، نخواست که بنوشد. 35 پس او را مصلوب نموده، رخت او را تقسیم نمودند و بر آنها قرعه انداختند تا آنچه بهزبان نبی گفته شده بود تمام شود که رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند. 36 و در آنجا به نگاهبانی او نشستند. 37 و تقصیر نامه او را نوشته، بالای سرش آویختند که این است عیسی، پادشاه یهود! 38 آنگاه دو دزد یکی بر دست راست و دیگری بر چپش با وی مصلوب شدند. 39 و راه‌گذران سرهای خود را جنبانیده، کفر گویان 40 می‌گفتند، ای کسی که هیکل را خراب می‌کنی و در سه روز آن را می‌سازی، خود را نجات ده. اگر پسر خدا هستی، از صلیب فرود بیا! 41 همچنین نیز رؤسای کهنه با کاتبان و مشایخ استهزاکنان می‌گفتند، 42 دیگران را نجات داد، امّا نمی‌تواند خود را برهاند. اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب فرود آید تا بدو ایمان آوریم! 43 بر خدا توکّل نمود، اکنون او را نجات دهد، اگر بدو رغبت دارد زیرا گفت، پسر خدا هستم! 44 و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام می‌دادند. 45 و از ساعت ششم تا ساعت نهم، تاریکی تمام زمین را فرو گرفت. 46 و نزدیک به ساعت نهم، عیسی به آواز بلند صدا زده گفت، ایلی ایلی لَما سَبَقْتِنی. یعنی الٰهی الٰهی مرا چرا ترک کردی. 47 امّا بعضی از حاضرین چون این را شنیدند، گفتند که او الیاس را می‌خواند. 48 در ساعت یکیاز آن میان دویده، اسفنجی را گرفت و آن را پُر از سرکه کرده، بر سر نی گذارد و نزد او داشت تا بنوشد. 49 و دیگران گفتند، بگذار تا ببینیم که آیا الیاس می‌آید او را برهاند. 50 عیسی باز به آواز بلند صیحه زده، روح را تسلیم نمود. 51 که ناگاه پرده هیکل از سر تا پا دو پاره شد و زمین متزلزل و سنگها شکافته گردید، 52 و قبرها گشاده شد و بسیاری از بدنهای مقدّسین که آرامیده بودند برخاستند، 53 و بعد از برخاستن وی، از قبور برآمده، به شهر مقدّس رفتند و بر بسیاری ظاهر شدند. 54 امّا یوزباشی و رفقایش که عیسی را نگاهبانی می‌کردند، چون زلزله و این وقایع را دیدند، بی‌نهایت ترسان شده، گفتند، فی‌الواقع این شخص پسر خدا بود. 55 و در آنجا زنان بسیاری که از جلیل در عقب عیسی آمده بودند تا او را خدمت کنند، از دور نظاره می‌کردند، 56 که از آن جمله، مریم مَجْدَلیّه بود و مریم مادر یعقوب و یوشاء و مادر پسران زِبِدی. 57 امّا چون وقت عصر رسید، شخصی دولتمند از اهل رامه، یوسف نام که او نیز از شاگردان عیسی بود آمد، 58 و نزد پیلاطس رفته، جسد عیسی را خواست. آنگاه پیلاطس فرمان داد که داده شود. 59 پس یوسف جسد را برداشته، آن را در کتانِ پاک پیچیده، 60 او را در قبری نو کهبرای خود از سنگ تراشیده بود، گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده، برفت. 61 و مریم مَجْدِلیّه و مریم دیگر در آنجا، در مقابل قبر نشسته بودند. 62 و در فردای آن روز که بعد از روز تهیّه بود، رؤسای کهنه و فریسیان نزد پیلاطس جمع شده، 63 گفتند، ای آقا ما را یاد است که آن گمراهکننده وقتی که زنده بود گفت، بعد از سه روز برمی‌خیزم. 64 پس بفرما قبر را تا سه روز نگاهبانی کنند مبادا شاگردانش در شب آمده، او را بدزدند و به مردم گویند که از مردگان برخاسته است و گمراهی آخر، از اوّل بدتر شود. 65 پیلاطس بدیشان فرمود، شما کشیکچیان دارید. بروید چنانکه دانید، محافظت کنید. 66 پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته، قبر را با کشیکچیان محافظت نمودند.




تفسیر فشرده آیات



1 صبح زود حوالی طلوع خورشید دیوان عالی یهود، حکم رسمی خود مبنی بر اعدام مسیح را صادر می¬کنند(مرقس۱:۱۵؛ یوحنا ۲۸:۱۸). جالب است که کسانی مسیح را محاکمه کردند که مدتها قبل در پی توطئه چینی برای قتل وی بودند. این در حالیست که دیوان عالی یهود بالاترین مرجع قضاوت در سرزمین اسرائیل، می¬بایست با بی طرفی کامل رای خود را صادر می¬کردند(یوحنا۴۷:۱۱-۵۰). 2 توجه کنید که در قرن اول میلادی و در زمان مسیح، اسرائیل تحت تسلط امپراتوری روم بود و دیوان عالی یهود مجوز قانونی برای اجرای حکم اعدام را نداشت(یوحنا۳۱:۱۸) و حکم رسمی اعدام فقط از سوی حاکم رومی صادر و توسط سربازان رومی اجرا می¬گشت. البته گاهی حاکمان رومی بنا به مصلحت سیاسی و حفظ روابط حسنه، این اجازه را به آنها می¬دادند. در آن زمان پِنْطیوُس پیلاطُس فرماندار و والی یهودیه و سامره بود(۲۶-۳۶ب.م.) و بنابراین مسیح را صبح زود جمعه به حضور پیلاطس آوردند. محل سکونت پیلاطس در قیصریه بود ولی در ایام جشن فصح یهود که دهها هزار زائر یهودی به اورشلیم می¬آمدند، در قصرش واقع در اورشلیم بسر می¬برد تا کنترل اوضاع را از نزدیک به دست گیرد. 3-5 پشیمانی یهودای اسخریوطی بر خلاف پطرس مطلقا نشانه توبه واقعی نبود بلکه به دلیل عذاب وجدان و احساس گناه بدون اینکه محبتی واقعی نسبت به مسیح داشته باشد خودکشی می¬کند و در مرگ ابدی و عذاب جاودانی غوطه ور می شود(متی ۲۴:۲۶). یهودای اسخریوطی ناگهان پی می برد که برخلاف محاسباتش که می پنداشت با خیانت به مسیح، جایگاهی ویژه نزد رهبران قوم یهود پیدا می¬کند و همچون قهرمانی از او تمجید و تعریف خواهند نمود؛ وی فقط یک خائن و عامل بی اهمیت و خواری بیش نبوده است. 9و10 این پیشگویی که متی تعبیری از آن را بیان می¬کند در کتاب (زکریای نبی۱۲:۱۱و۱۳)نوشته شده است. توجه کنید که کتاب مقدس یهود در زمان مسیح به سه بخش شرع(تورات موسی، پیدایش، خروج،...) مکتوبات(مزامیر،امثال،تواریخ،...) و صحف انبیاء(ارمیا،اشعیا، ...) تقسیم می¬گشت(لوقا۴۴:۲۴). بخش «صحف انبیا» با کتاب ارمیاء نبی آغاز می¬گشت و معمولا نبوتهایی که از انبیای مختلف نقل قول می¬شد گاهی بدون نام بردن از نبی خاص، کلا به ارمیاء نبی نسبت داده می¬شد نه به معنای آنکه به طور خاص در کتاب ارمیاء نبی آمده باشد بلکه اشاره ای غیر مستقیم به صحف انبیا بود. 11-14 توجه کنید که هرچند تمام وقایع مرتبط با محاکمه، مصلوب شدن و مرگ مسیح از حوالی نیمه شب و صبح زود جمعهٔ فِصَح آغاز و حوالی سه بعدازظهر همان روز خاتمه می-یابد؛ این حوادث مسلسل وار و یکی پس از دیگری رخ می¬دهد ولی جزئیات این وقایع، زمانی درک می¬شود که هر چهار انجیل با هم مطالعه شود و در آن صورت تصویر نسبتا کامل تری بدست خواهد آمد. در اینجا متی به طور بسیار کلی و خلاصه به برخی موارد اشاره می¬کند و ابدا به جزئیات نمی¬پردازد، مثلا(لوقا ۶:۲۳-۱۲) اشاره می¬کند که پیلاطُس زمانیکه متوجه می¬شود مسیح از جلیل است، وی را برای دادرسی دیگری نزد هیرودیس پادشاه می¬فرستد؛ متی فقط به یک محاکمه نزد پیلاطس اشاره می¬کند در حالیکه مسیح دوبار نزد پیلاطس ظاهر می¬شود و این حاکم رومی سعی می¬کند تا مسیح را طبرئه کرده آزاد سازد. حتی هیرودیس که شخصی غیر مذهبی و جنایتکار بود، مسیح را مستوجب اعدام نمی¬داند و بدین صورت وی را مجددا نزد پیلاطس بر می¬گرداند( لوقا۱۳:۲۳-۱۵). پیلاطس حاکم رومی کاملا از حسادت و کینه ای که رهبران یهود نسبت به مسیح داشتند باخبر بود(متی۱۸:۲۷) و بدون شک از معجزات و شهرت مسیح نزد عموم اطلاع داشت؛ وی که حکمرانی باتجربه و زبردستی بود سعی می¬کند که با توسل به سیاست، مذهب و در آخر به شفقت مردم، مسیح را از دست کاهنان و روسای قوم یهود نجات دهد ولی هیچ کدام از ترفندهایش مانع از پافشاری و لجاجت رهبران قوم یهود از درخواستشان نمی¬شود. سوال پیلاطس از مسیح مبنی بر اینکه آیا او پادشاه یهود است؟ فقط برای مسخره کردن یهودیان و مخصوصا رهبران یهود بود. تصویری که مردم و مخصوصا پیلاطس رومی از یک پادشاه داشتند بسیار متفاوت از وضعیت مسیح بود که مضروب و دست بسته آنجا ایستاده بود. پیلاطس بعنوان یک فرمانده رومی و معروف که نگاهی بسیار تحقیرآمیز به قوم یهود به عنوان یک مستعمره کوچک و بی اهمیت داشت؛ با تمسخر و به طور غیر مستقیم می¬خواست به رهبران قوم یهود بگوید که شایستگی آنها بیش از این هم نیست ولی مسیح اشاره می¬کند که پادشاهی وی از این جهان نیست(یوحنا۳۶:۱۸) زیرا او آمده بود که انسانها را از مرگ ابدی و گناه نجات دهد و برای تحقق این موضوع می بایست مصلوب گردد و ملکوت خدا را در قلبهای کسانی که به او ایمان می¬آورند برقرار سازد. مسیح در قلب ایمانداران پادشاه است ؛ اما در بازگشت ثانویه اش پادشاهی وی بر تمام مردم جهان و کل جهان برقرار خواهد شد و در آن زمان وی با جلال و جبروت و شکوهی که شایسته پادشاهِ پادشاهان است برتخت خود خواهد نشست. بنابراین در آن برهه از زمان مسیح هیچ تهدیدی برای پیلاطس یا امپراتور روم محسوب نمی¬شد و پیلاطس این را دقیقا درک کرده بود(یوحنا ۳۶:۱۸-۳۸). 15 حاکمان رومی و مخصوصا پیلاطس درگذشته بارها با سران قوم یهود اختلافات عمیقی داشتند به طوری که طبق اسناد تاریخی، سران قوم یهود از پیلاطس نزد امپراتور روم شکایت کرده بودند و امپراتور، پیلاطس را تهدید کرده بود که در صورت تکرار وی را از منصبش عزل خواهد کرد. بنابراین حاکمان رومی برای بهبود روابط و تسهیل در کنترل اوضاع، گاهی یک زندانی را در عید یهود آزاد می¬کردند. در اینجا پیلاطس با توسل به این رسم می¬خواهد مسیح را آزاد کند. 16 «بَرّابا» یا «باراباس» به اَرامی(زبان رایج مردم در سرزمین فلسطین) به معنی «پسر پدر» است. وی سر دسته دزدان و احتمالا آدم کش و یاغی بود(مرقس۷:۱۵؛ یوحنا۴۰:۱۸) و به احتمال قوی دو دزدی که سمت چپ و راست مسیح مصلوب گشتند از همدستان برّابا بودند. 20-25 به دلیل نفوذ زیادی که رهبران مذهبی و مشایخ قوم یهود نزد مردم داشتند به راحتی نظر خود را بر آنان تحمیل نمودند و مردم را علیه مسیح شوراندند. شاید برخی از این افراد آنهایی بودند که چند روز قبل از این واقعه در هنگام ورود مسیح به اورشلیم، با فریادهای «هوشیعانا پسر داودا مبارک باد کسی که به اسم خداوند می-آید» (متی۹:۲۱) وی را مشایعت کرده بودند. بدین ترتیب هرچند پیلاطس رومی تلاش کرد مسیح را آزاد سازد ولی موفق نشد. پیلاطس یقینا می¬توانست بدون توجه به خواسته مردم و رهبران قوم یهود، مسیح را آزاد سازد؛ ولی به دلیل ترس از دست دادن مقام و منصب( یوحنا۱۲:۱۹) به خواسته آنها تن در می¬دهد و دستهای خود را به نشانه بری دانستن خود از این حکم ناعادلانه در ملا عام می¬شوید که البته این عمل جرم پیلاطس را در صدور حکم اعدام مسیح، برطرف نمی¬سازد. برخلاف پیلاطس قوم یهود و مخصوصا رهبران آنها بدون عذاب وجدان مسئولیت قتل مسیح را برگردن خود می¬¬گیرند و اعلام می-کنند که «خون وی بر ما و فرزندان ما باشد»(آیه ۲۵). در تاریخ اسرائیل بعد از مسیح، فجایع بسیاری برای قوم یهود اتفاق افتاده است که شاید ریشه در همین آیه ۲۵ داشته باشند! 26 طبق (یوحنا۱:۱۹-۱۶) قبل از صدور فرمان مصلوب کردن مسیح، پیلاطس برای بار آخر سعی می¬کند وی را آزاد سازد؛ بدین صورت که به جای مصلوب کردن، وی را به سربازان می¬سپارد تا او را شلاق زده و مقابل جمعیت حاضر سازند. با این عمل، پیلاطس می¬کوشد تا به مردم و رهبران یهود بقبولاند که این مجازات شلاق برای مسیح کافی است و نیازی به اعدام وی نیست؛ ولی در نهایت این امر نیز آنها را قانع نمی¬سازد(یوحنا۶:۱۹و۱۵). طبق اسناد تاریخی، رومیان از شلاقی استفاده می¬کردند که از چند رشته چرمی که به دسته چوبی متصل بود ساخته شده بود و تکه هایی از استخوان یا فلز به انتهای هر رشته متصل بود که در برخورد با پوست بدن محکوم آن را کاملا پاره می¬کرد تا حدی که گاهی کلیه و اعضای داخلی بدن شخص نمایان می¬شد. بعضی از محکومین در جریان این شلاق زدن ها جان می¬باختند. بدین ترتیب باراباس یا برّابای جنایت کار (به اَرامی معنی پسرِ پدر) آزاد و مسیح خداوند که پسر راستین پدر آسمانی بود به اعدام محکوم میشود. 27 دیوانخانه، مکان سکونت پیلاطس در اورشلیم بود که در قصر آنتونیا در شمال غربی معبد اورشلیم واقع شده بود. سپاهیان مستقر در آنجا در حدود ششصد نفر و در خدمت پیلاطس بودند. 28 لباس قرمز یا ارغوانی به شباهت لباس یا شنل پادشاهان برای مسخره کردن مسیح بود. 29و30 تمام این تراژدی تلخ تحقق پیشگویی(اشعیا۱۴:۵۲و۱۵؛ ۵:۵۳و۷و۸) بود. مسیح در سکوت و با تسلیم کامل به اراده پدر تمام این تراژدی را تحمل کرد(اول پطرس ۲۲:۲و۲۳). 31 مصلوب کردن طریقه هولناکی برای مجازات بود که رومیان، از اقوام فارسها و فنیقیها آموخته بودند و به منظور اشد مجازات افراد خائن و اکثرا برای افراد خاطی غیر رومی بکار می¬بردند. این نحوه اعدام، مرگ تدریجی و مخوفی بود که روزها به طول می-انجامید. مصلوب شدگان از خفگی تدریجی، تب شدید و بی آبی تلف می¬گشتند و گاهی نیز طعمه ای برای حیوانات وحشی بودند. زمانی که پاهای شخص قدرت بالا آوردن بدن را برای استنشاق از دست می¬داد تنفس برای محکوم غیر ممکن می¬گشت و مرگ تقریبا آنی بود. در (یوحنا۳۱:۱۹-۳۳) برای تسریع مرگ محکومین (به غیر از مسیح) ساق پاهای آنها شکسته شد. بر روی صلیب چوبی بدن شخص توسط میخ هایی که بر مچ دستها و پاها زده می¬شد محکم می¬گشت که به خودی خود سریعا باعث مرگ نمی¬شد ولی دردی غیرقابل تحمل را بر بدن وارد می¬ساخت. علاوه بر درد جانکاه خجالت و شرمی که این نوع مجازات به همراه داشت غیر قابل توصیف بود. شخص خاطی می¬بایست صلیب خود را که گاهی حدود صد کیلوگرم بود تا به محل اعدام حمل کند و معمولا چهار سرباز او را همراهی می¬کردند. جرم شخص محکوم را روی تخته چوبی نوشته و آن را برگردن شخص آویزان می¬کردند یا آن را بالای سر شخص روی صلیب میخکوب می¬کردند. جرم مسیح «این است عیسی ناصری پادشاه یهود» (متی۳۹:۲۷؛ مرقس۲۶:۲۵؛ لوقا۳۸:۲۳؛ یوحنا۲۹:۱۹) را بر روی تخته ای به سه زبان عبری، لاتین(رومی) و یونانی (زبان متداول منطقه) نوشته و بالای سر وی نصب کرده بودند. 32 بدلیل تاثیر شلاق بر بدن مسیح وی قادر به ادامه حمل چوب صلیب نبود. قیرَوان شهری در شمال آفریقا (تریپُلی یا ترابلُس لیبی) بود. در (مرقس۲۱:۱۵) نام پسران شمعون، اسکندر و روفُس ذکر شده است که نشان می¬دهد ایمانداران در زمان نگارش انجیل مرقس آنها را می¬شناختند. این احتمال وجود دارد که شمعون متاثر از این واقعه توبه کرده به مسیح ایمان می آورد(اعمال رسولان۱:۱۳؛ رومیان۱۳:۱۶). 33 جُلْجُتا (به اَرامی یعنی کاسهٔ سر) تپه ای بود خارج از شهر اورشلیم که به شکل جمجمه بود و برای همین آن موضع به نام جلجتا معروف شده بود. کاسهٔ سر یا جمجمه به لاتین Calvaria است که در انگلیسی به( calvary کَلْ وِری) تبدیل شده است. 34 سرکه ممزوج به مُرّ، ماده تلخ و مخدر بود که معمولا پیش از اعدام به محکومین می-دادند تا تسکینی برای آنها باشد ولی مسیح برای حفظ هوشیاری خود تا آخرین لحظه زندگی¬اش و تکمیل کار نجات انسان از مرگ و گناه از خوردن آن امتناع ورزید. 35 متی به نحوه مصلوب شدن مسیح و جزئیات آن اشاره ای نمی¬کند و فقط با بیان اینکه «او را مصلوب نمودند» بلافاصله به وقایع دیگر می-پردازد. سربازان رومی مسئول اعدام مجرمین معمولا از رده های بسیار پایین نظامی و اجتماعی بودند و لباسهای قربانیان را بین خود تقسیم می¬کردند. با این عمل پیشگویی (مزامیر۱۸:۲۲)برای مسیح تحقق یافت. 37 نصب تقصیرنامه مسیح در بالای سر وی نشان می¬دهد که شکل صلیب به صورت ( Ϯ) بوده است و نه به شکل (T) که در آن صورت تقصیرنامه برگردن مجرم آویزان می¬شد. این تقصیرنامه به سه زبان عبری، یونانی و لاتین (رومی) روی تخته چوبی نوشته و در بالای سر مسیح نصب شده بود. هدف انجیل متی معرفی عیسی به عنوان مسیح موعود و پادشاه واقعی یهود است و در اینجا عیسی به خاطر اینکه پادشاه واقعی یهود و مسیح آنهاست مصلوب می¬گردد. جالب است که رهبران یهود با این تقصیر نامه مخالف بودند! و از پیلاطس تقاضا کردند تا آن را تغییر دهد(یوحنا۱۹:۱۹-۲۱) ولی پیلاطس حاکم رومی موافقت نکرد؛ زیرا هدف پیلاطس از نوشتن چنین تقصیرنامه ای مسخره کردن یهودیان بود تا مزاحمتی که آنها در طول محاکمه مسیح برای وی فراهم کرده بودند را تلافی کند. پیلاطس که دل خوشی از یهودیان و سنن و فرهنگ آنها نداشت و طبق اسناد تاریخی رهبران یهود چندین بار به قیصر و امپراتور روم از وی شکایت کرده بودند، یک شخص مصلوب را که از ضربات شلاق، خونین و با قیافه ای ناخوشایند و متورم در حال مرگ بود، پادشاه یهود معرف می¬کند تا به طور غیر مستقیم احساسات یهودیان را جریحه دار سازد و جلال و جبروت قیصر روم را به رخ آنها بکشد. پیلاطس با این عمل، ناخواسته اراده خدا را انجام می¬داد زیرا مسیح به راستی پادشاه ابدی و پرجلال آسمانی است. 38 معمولا دزدان را به صرف دزدی مصلوب نمی¬کردند و احتمالا این دو دزد همدست باراباس جنایتکار و راهزن بودند(لوقا ۳۳:۲۳). 39و40 در اینجا پیشگویی مسیح دقیقا در حال تحقق بود(یوحنا۱۹:۲-۲۲). یهودیان، مسیح را مصلوب کردند و او را کشتند؛ ولی مسیح در روز سوم از مرگ قیام کرد به تعبیری یهودیان هیکل خدا ( معبد خدا) را خراب ساختند(مصلوب شدن و مرگ مسیح) و روز سوم مسیح آن را مجددا برپا نمود(رستاخیز و قیام مسیح از مردگان). از سویی دیگر این واقعه تحقق گفتار مسیح در (یوحنا۱۷:۱۰و۱۸)بود. 41-43 عبارت «بر خدا توکل نمود اکنون او را نجات دهد» ( آیه۴۳) اشاره ای است به (مزمور۸:۲۲) که رهبران مذهبی بر ضد مسیح بکار می¬برند. جالب توجه است که کل مزمور ۲۲ نبوتی است باور نکردنی از جزئیات مصلوب شدن مسیح که هزار سال قبل از مسیح نوشته شده است و جلوی چشمان فریسیان و کاتبان و مشایخ یهود در حال انجام بود و آنها چنان از نظر روحانی کور بودند که قادر به دیدن و درک آن نبودند. 44 طبق (لوقا۴۰:۲۳-۴۳) یکی از دزدان در آخر به مسیح ایمان آورده و نجات می یابد. 45و46 از ساعت دوازده ظهر تا سه بعدازظهر تاریکی مطلق آنجا را فرا گرفت. طبق (مرقس۲۵:۱۵) مسیح از ساعت نه صبح تا سه بعدازظهر حدود شش ساعت بر روی صلیب بود ولی از ساعت دوازده ظهر تا سه بعدازظهر تاریکی، تمام آن منطقه را فرا گرفت. طبق(یوحنا۲۹:۱؛ رومیان۸:۵؛ دوم قرنتیان۲۱:۵؛ اول پطرس۲۴:۲) خدای پدر مجازات گناهان تمامی ایمانداران از ابتدای خلقت تا انقضای عالم را بر مسیح قرار داد. مسیح گناهان را بر خود گرفت و در راه نجات انسانها قربانی شد. به همین علت خدای پدر در این مدت مسیح را بر روی صلیب ترک نمود؛ مسیح چیزی را تجربه کرد که از ازل تا آن ساعت هرگز تجربه نکرده بود و به همین علت در باغ جتسیمانی می¬گوید «نفس من از غایت اَلَم، مشرف به موت شده است» و در حین دعا عرق پیشانی وی همچون قطرات خون به زمین میریخت. در اینجا پیشگویی (مزمور۱:۲۲) به تحقق می-پیوندد و مسیح با صدای بلند فریاد زده می¬گوید «ای خدای من چرا مرا ترک کردی». 50 مسیح، خود روحش را به دستهای پدر می¬سپارد. مسیح به اراده خود در لحظه مقرر جان داد و در لحظه مقرر به اراده خود قیام نمود(یوحنا۱۸:۱۰). در تمام این مدت در طول دستگیری مصلوب شدن ، مرگ و حتی هنگامی که بدن او را در قبری گذارده بودند، او خدای قادر مطلق بود و تمام جهان در دستهای وی بود.برای درک این مسئله باید به این نکته توجه داشت که مسیح دارای دو طبیعت الهی و انسانی است. او حقیقتا خدا و حقیقتا انسان است. مسیح، که از ازل طبیعت و ذات الهی دارد در برهه ای از زمان طبیعت انسانی می پوشد و بر کره خاکی قدم می نهد. بنابراین بدن عیسی مربوط به طبیعت انسانی مسیح بود و مانند هر انسانی احتیاج به غذا و آب و اکسیژن برای ادامه زندگی داشت ولی طبیعت و ذات الهی مسیح همچون طبیعت الهی خدای پدر و خدای روح القدس قابل رويت نیست. 51 پرده هیکل اشاره به پرده ای بزرگ و ضخیم بود که مکان قدس القدس را از مکان قدس معبد خدا جدا می¬ساخت. کاهن اعظم فقط سالی یکبار با خون قربانی برای کفاره گناهان قوم از میان پرده گذشته و به مکان قدس القدس وارد شده و مراسم کفاره گناهان را انجام می¬داد. مکان قدس القدس سمبلی از حضور و تخت خدا بود که از مکان قدس (محل انجام مراسم و پرستش روزانه کاهنان) جدا شده بود. با مرگ مسیح که قربانی واقعی گناه بود پرده معبد از بالا تا پائین دو پاره گشت و بدین ترتیب انسان با کفارهٔ مسیح می¬تواند وارد حضور خدا گردد و دیگر هیچ مانعی وجود ندارد. خون مسیح قادر به کفاره گناهان ما است و ایمانداران به مسیح، نه با تقلای انسانی خود و نه به عدالت شخصی بلکه با عدالت کامل مسیح که همچون ردایی آنها را می-پوشاند وارد حضور ابدی خدا می¬گردند(خروج۳۳:۲۶؛ عبرانیان۳:۹و۱۱-۱۴). توجه کنید که پرده جدایی بین این دو مکان در معبد خدا کاملا به طور معجزه آسا و توسط خدا دو پاره گشت و این بدین معنی است که عمل نجات انسان فقط و فقط با فیض الهی میسر است و انسان هیچ دخالتی در آن ندارد. مرگ مسیح چنان انعکاسی داشت که حتی طبیعت را نیز لرزاند. 52و53 توجه کنید که هر چند همزمان با زلزله قبرهای بعضی از مقدسین باز می¬شود ولی مقدسین بعد از رستاخیز مسیح در روز یکشنبه زنده می¬شوند(و نه در روز جمعه)؛ آنها به اورشلیم رفته و بر بسیاری ظاهر می¬شوند. بدین ترتیب مسیح اول از مردگان برمی¬خیزد و بعد آنانی که به او ایمان می¬آورند به قدرت روح القدس در زمان آخر (درهنگام بازگشت ثانویه مسیح برای برقراری ملکوت هزار ساله) از مرگ برخواهند خواست. اتفاقی که در اینجا در حین مرگ و قیام مسیح می¬افتد صرفا پیش چشی (یا پیش نمایی) بود از آنچه واقعا می¬بایست درآینده روی بدهد (اول تسالونیکیان۱۶:۴). احتمالا بدن این مقدسین بدن جلال یافته ای بود که دیگر هرگز نمی¬میرد و شبیه بدن قیام کرده مسیح بود و بعد از مدتی کوتاه آنان همچون مسیح ناپدید شدند. البته تفسیر دیگر این است که این افراد با بدن طبیعی از مردگان زنده شدند و همچون ایلعازر و دیگرانی که مسیح در طول خدمت خود آنها را از مردگان قیام داده بود، به زندگی خود ادامه دادند و همچون دیگر انسانها مجددا رحلت کردند. به نظر می رسد تفسیر اول از نظر بار معنایی و ارتباط آن با آنچه که درآینده واقع خواهد شد نسبت به تفسیر دوم ارجحیت دارد. 54 چنین اعترافی ممکن است ناشی از ایمان واقعی آنان به مسیح بوده باشد. واقعه مصلوب شدن مسیح چنان تاثیر عمیقی روی این سربازان داشت که به احتمال زیاد به توبه و نجات آنان انجامید. 55و56 مریم مَجْدَلیه زنی بود که مسیح هفت روح شریر از او بیرون کرده بود (لوقا۲:۸). مریم مجدلیه هنگام دفن مسیح از دور نظاره گر این واقعه بود (متی۶۱:۲۷). زن دیگر، مریم مادر یعقوب و یوشا (یوسف) و همسر کِلوپاس(حَلفی) بود (یوجنا۲۵:۱۹). یعقوب بن حلفی یکی از رسولان بود که به یعقوب کوچک نیز معروف بود(مرقس ۴۰:۱۵). مادر پسران زَبْدی همان مادر یوحنا و یعقوب (دو تن از رسولان مسیح ولی نه یعقوب حَلفی که در فوق اشاره شد) نیز در آنجا حضور داشت. این احتمال وجود دارد که سالومه، خواهر مریم ( مادر عیسی) همان مادر یوحنا و یعقوب پسران زبدی بود(مرقس ۴۰:۱۵؛ یوحنا۲۵:۱۹). اگر این فرض درست باشد یوحنا پسرخاله عیسی بود؛ مریم مادر عیسی نیز در جلجتا حضور داشت به نظر می¬رسد که وی به همراه یوحنا در فاصله ای نزدیکتر به صلیب ایستاده بودند ولی سه زن دیگر از فاصله ای دورتر نظاره گر اوضاع بودند(متی۵۵:۲۷؛ یوحنا۲۶:۱۹). علاوه بر چهار زن فوق، احتمال حضور زنان دیگری که از دور نظاره گر بودند وجود دارد(متی۵۵:۲۷؛ لوقا۴۹:۲۳). 57-60 طبق(مرقس۴۳:۱۵؛ لوقا۵۰:۲۳و۵۱) یوسف از اهل رامه و عضو دیوان عالی یهود بود و طبق لوقا وی در رای و عمل ایشان(این شورا) مشارکت نداشت. نیقُودیمُوس یکی از معلمین برجسته یهود و از فریسیان و همچنین عضو دیوان عالی یهود بود (یوحنا۱:۳و۲) که یوسف را در تدفین مسیح یاری می-دهد( یوحنا۳۹:۱۹). آنها بدن مسیح را طبق سنن یهود آماده کرده و در قبری تازه که متعلق به یوسف بود قرار می¬دهند و بدین ترتیب پیشگویی(اشعیاء نبی۹:۵۳) که هفتصد سال قبل از مسیح نبوت شده بود تحقق میابد. رامه، واقع در شمال غربی اورشلیم و حدود بیست مایلی این شهر قرار داشت. در آیه ۵۸ متی بدون اشاره به جزئیات، وقایع را بسیار کلی بیان می¬کند ولی طبق(مرقس۴۴:۱۵و۴۵) پیلاطس از اینکه مطلع می شود مسیح مرده است بسیار متعجب می-گردد. دلیل آن این بود که قربانیان گاهی چند روز روی صلیب عذاب می¬کشیدند تا جان دهند. بنابراین از یوزباشی ( فرمانده) رومی، جزئیات امر را جویا می¬گردد. در این حین به علت اینکه سبت (روز استراحت) یهودیان بعدازظهر جمعه با غروب خورشید آغاز می¬شد و میبایست تمام این جریانات فیصله یابد پاهای دو سارق دیگر را می¬شکنند تا مرگ آنها را تسریع بخشند زیرا این امر باعث می¬شد تا محکومین نتوانند خود را بالا کشیده نفس بکشند زیرا روی صلیب، فشار زیادی روی ششها و دیافراگم وارد می¬شد و برای تنفس مجبور بودند خود را بالا بکشند. یکی از سربازان نیزه¬ای را به پهلوی مسیح در ناحیه قلب وارد می¬کند تا از مرگ وی اطمینان کامل حاصل کند که خون وآب از آن بیرون می¬آید (یوحنا۳۴:۱۹) که احتمالا نشانه ترکیدن قلب وی بود. 61 در حین تدفین مسیح بعضی از زنان از جمله مریم مجدلیه و مریم همسر کلوپاس از دور نظاره گر اوضاع بودند. آنها دقیقا از مکان قبر مسیح اطلاع داشتند و روز یکشنبه صبح زود بر سر قبر آمدند تا طبق سنن یهود مراسمی را انجام دهند. 62 روز تهیّه، همان روز جمعه بود که مردم برای روز سبت (شنبه یا روز استراحت) که از غروب آفتاب روز جمعه شروع می شد و تا غروب آفتاب روز شنبه ادامه داشت تدارک می¬دیدند، زیرا در روز سبت اجازه کار کردن نداشتند. بنابراین مسیح در روز جمعه مصلوب گشت و در روز سوم ( یکشنبه) از مردگان قیام کرد. 63 توجه کنید که واقعه مصلوب شدن و مرگ مسیح ابدا وجدان رهبران مذهبی یهود را برخلاف سربازان و یوزباشی رومی ناراحت نکرده بود. رهبران مذهبی، مسیح را گمراه کننده می¬نامند و این نشان دهنده عمق تاریکی، جهل و گناه آنان بود( متی ۲۲:۱۲-۳۷). 64 این در حالیست که اکثر شاگردان مسیح از ترس دستگیری و محاکمه، گریخته بودند. 65و66 به دستور پیلاطس عده ای سرباز برای محافظت قبر به محل اعزام می¬شوند. نگهبانان با مهر رسمی رومی، سنگ قبر را مهر می¬کنند و در اطراف محل قبر نگهبانی می¬دهند. توجه کنید که در صورتیکه یک نگهبان رومی در حین نگهبانی می خوابید یا از انجام وظایفش سرپیچی می کرد به اعدام محکوم می شد.

فصول 1 2 3 4 5 6 7
انجیل متی 8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28

راهنمایی           پنجره را ببندید X

با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.